کافی است یک کاسه تخمه آفتابگردان دم دستتان باشد.
درست مثل همان آدمی که هر بار با دیدن پوست موز چارهای جز زمین خوردن ندارد، احتمالا شما هم از سرنوشتی که در انتظارتان است با خبرید.
تقریبا محال است قبل از اینکه خیالتان از تمام شدن آخرین دانه آن راحت شود، دست از خوردنش بکشید. حتی شوری بیش از حد و ایجاد سوزش در لبها هم کمک چندانی برای مقابله با وسوسه خوردن آن نمیکند.
آیا تابه حال به علت این موضوع فکر کردهاید؟
چرا در برابر این وسوسه تا این حد بی اختیار هستیم؟
احتمالا موضوعات مهمتری هست که به آن بپردازید و این مسئله جایی در لیست دغدغههای شما نخواهد یافت. ولی شاید اگر بدانید ذهن ناخودآگاه کارگردان اصلی این اتفاقات است، اوضاع فرق کند.
تخمه آفتابگردان، نماینده گروهی از فعالیتهای مورد علاقه ذهن ناخودآگاه است.
اینکه چرا و چطور چنین اتفاقی می افتد، سوالی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
چرا ذهن ما عاشق تخمه آفتابگردان است؟
ذهن ناخودآگاه مطلوب یا نامطلوب بودن یک فعالیت را بر اساس اصول خودش ارزیابی میکند:
■ نزدیک بینی
نزدیک بینی ذهن ناخودآگاه سبب میشود تا ذهن ناخودآگاه ما سود و لذت در لحظه فعلی را از سود در آینده بسیار با ارزشتر بداند. در نتیجه از هر کاری با سود آنی یا سریع استقبال میکند.
■ فشار ذهنی: از طرفی استراتژی تنبلی باعث میشود تا به سراغ فعالیتهایی با کمترین ابهام و فشار ذهنی برود و از فعالیتهای پرهزینه اجتناب کند.
■ ارزش گذاری بر اساس تجربه: ذهن ناخودآگاه تنها فعالیتهایی را در لیست گزینههای مطلوب خود قرار میدهد که قبلا آنها را تجربه کرده باشد. ذهن ناخودآگاه به هر چیزی غیر از تجربه خودش بیاعتماد است.
■ هر قدر تکرار این چرخهها سریعتر شود، جریان دریافت لذت از حالت گسسته به سمت حالت پیوسته میرود و مطلوبیت آن فعالیت را بالاتر خواهد رفت.
برآیند این ویژگیها سبب میشود تا ذهن ناخودآگاه ما به انجام چرخهای از فعالیتها که ابهامی در انجام آن ندارد و در زمانی کوتاه، پاداشی نسبتا قطعی دریافت میکند، به شدت علاقه مند شود.
تخمه خوردن همه این ویژگی را داراست:
■ کمتر کسی برای انجام فعالیتی مثل تخمه شکستن، نیاز به فکر کردن دارد.
عموما به حدی این کار را تکرار کردهایم که ابهامی در انجام آن نداریم و انجام آن با فشار ذهنی بسیار کمی همراه است.
■ بر حسب تجربههای پیشین، پاداش تخمه شکستن سریع و قطعی است. لازم نیست برای دریافت پاداش کار خاصی انجام دهیم و یا منتظر بمانیم.
■ هزینه شکستن هر تخمه به حدی کمی است که ذهن ناخودآگاه آن را چندان به حساب نمیآورد.
■ مهم ترین بخش لذت بخش این فعالیت، تکرار است.
تکرار این فعالیت به معنی دریافت جریانی قطعی، سریع و مکرر از پاداش است. چیزی که باعث میشود دست کشیدن از تخمه برای ما دشوار باشد.
تخمه خوردن، نماینده گروهی از فعالیتهای کمابهام و کمهزینه است که به سرعت جریانی قطعی از پاداش را تامین میکنند.
نمونه فعالیتهای مورد علاقه ذهن ناخودآگاه
اینستاگرام
برای دیدن یک عکس یا یک فیلم هیجانانگیز در اینستاگرام، تنها سُر دادن مختصر انگشت بر روی صفحه گوشی کافی است.
محتوای جذاب بعدی هم تنها به همین اندازه با شما فاصله دارد.
بازیهای کامپیوتری
بازیهای کامپیوتری یکی از موفق ترین نمونه هایی هستند که از این ویژگی استفاده میکنند.
هر اقدام کوچک شما در بازی پاداش داده میشود و ساعتهای طولانی شما را به خود مشغول نگه میدارند.
تبلور این ویژگی در بازی های کامپیوتری به حدی چشمگیر است که حتی استفاده کسب وکارها از آن را با عنوان گیمیفیکیشن (Gamification) یا بازی سازی می شناسند.
مطلب مرتبط: [گیمیفیکیشن- متمم]
سیگار
برای کشیدن یک نخ سیگار، به طور متوسط ۸ تا ۱۲ پک زده میشود.
این یعنی ذهن ناخودآگاه، سیگار را مجموعهای از ۸ تا ۱۲ لذت کوچک و مستمر میداند.
همیشه نیکوتین، به عنوان عامل اعتیادآور سیگار و قلیان مطرح میشود در حالی که بخشی از اعتیاد به سیگار، ناشی از علاقه ذهن ناخودآگاه به دریافت مستمر و مکرر پاداش است.
ذهن خودآگاه چنین پاداشی را به رسمیت نمیشناسد. به نظر او تنها محتویات سیگار است که ما را معتاد میکند.
شاید اگر کشیدن سیگار تنها با یک پک به پایان میرسید، اعتیاد کمتری داشت.
لذت غذا خوردن
لذت بردن ما از غذا هم بی ارتباط با این ویژگی نیست.
اگر غذا خوردن تنها با یک لقمه به پایان میرسید، بیشتر از اینکه به عنوان یک لذت یا تفریح در نظر گرفته شود، در حکم یک وظیفه و ضرورت بود.
در ابتدا قصد داشتم این نوشته را با تعدادی سوال آغاز کنم.
حال که آغاز دیگری برای آن انتخاب کردم، آنها را در انتهای نوشته قرار میدهم. امیدوارم مطلب فوق پاسخی برای این سوالات ارائه کرده باشد.
■ آیا بدون اینکه فعالیتی را تجربه کنید، میتوانید درباره لذتبخش بودن یا نبودنش اظهار نظر کنید؟
■ آیا میتوانید با ظهور تکنولوژیهای جدید، میزان اعتیاد آور بودن آنها را حدس بزنید؟
■ آیا بین لذت غذا خوردن، بازیهای کامپیوتری و سیگار کشیدن، ارتباطی وجود دارد؟
■ آیا میتوانید فعالیتی را طراحی کنید که بر اساس اصول و معیارهای ارزش گذاری ذهن ناخودآگاه، خوشایند و لذت بخش باشد؟
■ آیا شناخت ذهن ناخودآگاه کمکی به هموارتر شدن مسیر دستیابی به اهداف و آرزوهای ما خواهد کرد؟