«یادت باشه به فلانی زنگ بزنی.»
«یادت باشه زیر گازو خاموش کنی.»
یادم باشه هر روز ۸ لیوان آب بخورم.
نکنه تولد ………. رو یادم بره؟
«یادت باشه قبض برقو پرداخت کنی.»
هر کدوم از ما لیست بلندی از یادت باشهها و یادم باشهها داریم.
معمولا عادت داریم مسئولیت به یادسپاری این کارها رو به ذهنمون بسپاریم. فرضمون اینه که ذهنمون صرفا با دریافت دستور یادت بمونه، یادش میمونه و با کمترین فشار ممکن وظیفهی یادآوری رو انجام میده.
اما من به صورت جدی از به یادسپاری این کارها فراریم و تا وقتی مجبور نشم، تن به این کار نمیدم. از نظر من، به خاطر سپاری آگاهانه فشار سنگینی به ذهن میاره و دشمن درجه یک توجه و تمرکزه. (توضیحات بیشتر رو در بخش پایانی مطلب آوردم.)
دوست ندارم وقتی کاری انجام میدم، کتابی میخونم یا غرق صحبت با یک دوستم، بخشی از توجه آگاهانم رو صرف به یادسپاری ارسال یک ایمیل یا برقراری یک تماس کنم.
با همه اینها، چیزهایی هستند که لازمه یادمون بمونند. فراموش کردن تاریخ تولد یک دوست یا تماس ضروریای که باید گرفته میشد، میتونه باعث دلخوری و حتی زیر سوال رفتن اعتبار ما باشه.
باید کسی یا چیزی این مسئولیت رو به عهده بگیره. چیزی که برای من اهمیت داره اینه که من مسئول این کار نباشم.
در نتیجهی این سوگیری فعال به سمت یادنسپاری، به چند راهبرد برای کاهش درد به یادسپاری رسیدم که میشه اونها رو به ۳ دسته زیر تقسیم کرد:
در ادامه کمی دربارهی هر کدوم از این رویکردها توضیح میدم.
اجتناب از به یادسپاری
وقتی به یادسپاری رو مصداق یک درد بدونیم، هوشمندانهترین راه دوری از این درده. به همین خاطر همیشه سعی می کنم حجم فعالیتهای به یادسپاری رو به حداقل برسونم.
مثلا تا حد ممکن آشپزی نمیکنم.
خیلیها آمادهسازی مواد اولیه رو بخش سخت آشپزی میدونند.
مثلا، از نظر اونها سختترین بخش پختن کته، شستن برنجه. در حالی که از نظر من درد اصلی تازه بعد از این مرحله شروع میشه. در تمام مدتی که برنج روی گازه، باید حواست باشه که نسوزه. باید یادت باشه که هر چند دقیقه یکبار بهش سربزنی.
من ترجیح میدم برنج رو بشورم ولی کس دیگهای مسئولیت بخش نظارت رو به عهده بگیره.
کار دیگهای که کردم اینه که به شکل مستقیم و غیرمستقیم این ترجیح رو به گوش دیگران میرسونم.
الان همه توی خونه میدونند که من آدم مناسبی برای سپردن اینجور کارها نیستند. اگه کسی به من بگه که یک ساعت دیگه بیدارم کن، خودم میرم و روی گوشی براش الارم میزارم.
حتی وقتی ازم میخوان که چیزی رو یادشون بندازم، همون لحظه اینکارو میکنم. 😀 هم مسئولیتم رو به نحو احسنت انجام دادم و هم به شکل غیرمستقیم ترجیحاتم رو به اطلاع اونها رسوندم.
انجام کار در لحظه
همیشه هم نمیشه از زیر این کارها در رفت.
هر وقت در چنین شرایطی قرار بگیرم، اولین سوالم اینه که آیا همین الان میتونم انجامش بدم؟
معمولا برای کارهای کوچیک و ساده مثل زنگ زدن یا اساماس دادن خیلی بهتره که همون لحظه کار رو انجام بدیم تا لازم نباشه درگیر به یادسپاری و یادآوری اون در زمانی نامعلوم در آینده بشیم.
برونسپاری
همه به یادسپاری ها رو نمیشه به دو روش اول رفع و رجوع کرد. به عبارتی نه میشه ولشون کرد و نه میشه همون لحظه انجامش داد.
زنگی که باید سر ساعت مشخصی زده بشه و یا قرار ملاقاتی که برای هفتهی بعد تنظیم کردیم، نمونهای از این مواردن.
در این شرایط دنبال روشی میگردم که مسئولیت این کار رو از گردن ذهن خودآگاهم باز کنم.
ابزارهای زیادی در اطراف ما هستند که آمادن این وظیفه رو برای ما انجام بدن. در ادامه به چند تا از ابزارها و روشهای مورد استفادهی خودم برای برونسپاری یادآوری اشاره میکنم.
Calender
تقویمهایی که روی گوشی هر کدوم از ما نصبه، یک قابلیت ویژه به اسم Reminder (یادآور) دارن.
ریمایندرها، همونطور که از اسمشون مشخصه، قراره کارِ یادآوری رو انجام بدن.
کسایی که تجربه کار با ریماندر رو دارن، میدونند که همین ابزار ساده چقدر میتونه آرامش فکری به بار بیاره.
تنظیم ریمایندر هم به حدی ساده و ابتداییه که اصلا لازم نیست هیچ حرفی یا آموزشی دربارش زده بشه. فقط کافیه یکی از این برنامهها رو باز کنید و یک یادآور تنظیم کنید.
یکی از استفادههای ارزشمند ریمایندر برای ثبت قرارهای کاری یا ملاقاته. قابلیتی که اخیرا برای ثبت وقت دندونپزشکم ازش کمک گرفتم.
سال گذشته یکی از دندونهام رو روکش کردم. احتمالا میدونید که روکش دندون مراحل متعددی داره و لازمه سه چهار بار به مطب دندونپزشک مراجعه کنیم. معمولا هم بین هر مراجعه یک هفته تا ده روزه فاصله وجود داره.
هر بار که منشی بعد از تموم شدن کار اون جلسه برای جلسه بعدی وقت تعیین میکرد، به جای گرفتن کارت تعیین وقت، یک ریمایندر تنظیم می کردم.
اَپ تقویم رو باز میکردم. روی تاریخ مورد نظر می رفتم و در کمتر از یک دقیقه یک یادآور برای ساعت و روز مراجعه بعدی تنظیم میکردم.
معمولا هم عادت دارم برای این یادآورها دو تا سه الارم مختلف بگذارم. یکی از الارمها رو برای یک یا دو روز قبل از وقت دکتر میزارم تا برنامههای روز بعدم رو باهاش هماهنگ کنم. یک الارم هم برای صبح اون روز و یک الارم برای یکی دو ساعت قبل از ساعت قرار تنظیم میکنم.
شاید نوشتن و توضیح دادنش اینجا زیاد طول بکشه ولی همه کارها حداکثر یک دقیقه زمان میبره و بار بزرگی از دوش ذهنمون برمیداره.
میتونیم تقویم روی گوشی رو با ایمیل و کامپیوتر شخصیمون هماهنگ کنیم. با این کار لازم نیست همیشه به گوشی بچسبیم و در هر فضایی که باشیم، ابزار یادآور ما رو مطلع میکنه.
این فقط یک نمونه بود. کارهای خیلی زیادی هستند که میتونیم به سرعت برای اونها یادآور تنظیم کنیم و ذهنمون رو از فشار یادآوری آزاد کنیم.
زنگی که قراره بعدازظهر به یک دوست بزنیم، پولی که قراره واریز کنیم، تاریخ تولد دوستان، تاریخ عقد و عروسی و هر کار کوچیک و بزرگی که به یادآوری نیاز داره رو میشه به ابزارهای یادآور سپرد.
Snooze
احتمالا اسنوز رو خوب بشناسیم. همونی که صبحها دستمون روی دکمش میره تا ۵ تا ۱۰ تا دقیقهی دیگه هم بخوابیم.
علاوه بر الارم بیدار باش، بعضی برنامهها هم دکمه Snooze دارن که یکی از محبوبترینهای من، دکمه اسنوز جیملیه.
خیلی پیش میاد که وسط کار یک ایمیل مهم میاد، محتواش رو میخونیم ولی وقت رسیدگی بهش رو نداریم. دوست داریم یک ساعت، یک روز یا تو یه تاریخ مشخص سروقتش بریم.
در این موارد فقط کافیه که روی دکمه اسنوز اون پیام کلیک کنید. یک تاریخ رو مشخص کنید تا Gmail مسئولیت این کار رو بر عهده بگیره.
تلگرام هم امکان مشابهی داره که اجازه میده نوتیفیکیشن یک پیام رو بعد از مدت مشخصی دوباره دریافت کنیم و در واقع اسنوزش کنیم.
Schedule
یکی از ابزارهای بسیار پرکاربرد برای یادنسپاری استفاده از قابلیت انجام زمانبندی شده فعالیتهاست.
خیلی از کارها هستند که میشه همین الان آمادهاش کنیم و اقدام نهاییشون رو اتوماتیک کنیم.
ایمیلی که قراره فردا ارسال کنیم رو میتونیم امروز آماده کنیم و ارسالش رو برای فردا تنظیم کنیم. پست وبلاگ رو امروز نوشتیم ولی دوست داریم فردا منتشرش کنیم. وردپرس این قابلیت رو داره و فقط کافیه ازش استفاده کنیم.
اکثر گوشیهای هوشمند هم قابلیت ارسال زمانبندی شده پیامک رو دارند.
بارها پیش اومده که پیامی رو امشب آماده کردم و زمان ارسال پیام رو برای صبح علی الطلوع گذاشتم. این پیامها وقتی من خواب بودم ارسال شدن و وقتی از خواب بیدار شدم جوابشون رو خوندم. لازم نبوده که برای ارسال اون پیام از خوابم بزنم.
نگم براتون که مدیرها و کارفرماها هم عاشق کارمندان سحرخیز هستند. با این کارها میتونید سحرخیز جلوه کنید بدون اینکه سحرخیز باشید 😀
تلگرام هم این قابلیت رو داره و سرویس فکس آنلاین FAX.IR هم این خدمت رو ارائه میکنه. در واقع هر جا که چنین نیازی احساس بشه، کسب و کارها این قابلیت رو به سرویسشون اضافه میکنند. فقط کافیه کمی بگردیم تا پیداش کنیم.
نشانه گذاری
احتمالا خیلی از شما از این روش استفاده کردین.
زدن یک ضربدر روی دست، چسبوندن برچسبهای رنگی به مونیتور یا قرار دادن یک بطری آب روی میز نمونههایی از نشانهگذاری بیرونی برای یادآوری به حساب میان.
از طریق این روش میتونیم فشار به یادسپاری رو به گردن این نشونهها بندازیم. فقط کافیه اونها رو در جای مناسبی قرار بدیم تا مطمئن باشیم که این وظیفه رو به درستی انجام میدن.
درونی سازی
درونیسازی، شکل پیشرفته و داخلی نشانهگذاریه.
منظور من از دورنیسازی اینه که ذهنمون رو جوری تربیت کنیم که با مشاهده و تشخیص نشانههای بیرونی، به صورت اتوماتیک دستور انجام کاری رو صادر کنه.
عادتهای ما دقیقا از همین مکانیزم استفاده میکنند. یا وقتی کاری رو در داخل یک روتین مشخص قرار میدیم، ذهنمون ترتیب انجام کارها رو یاد میگیره و قبل از تموم شدن کار قبلی، انجام کار بعدی رو به یادمون میاره.
فقط یک نکته هست که باید بهش توجه کنیم.
ذهن ناخودآگاه ما با دستور کار نمیکنه. برای ایجاد یک عادت یا تثبیت یک روتین لازمه بارها اون کار رو تکرار کنیم و به ذهن ناخودآگاهمون اجازه بدیم تا خودش این کار رو یاد بگیره.
در نتیجه استفاده از این ابزار صرفا برای کارهایی با تعداد دفعات بالا توجیه داره. مثلا اگه قرار باشه کاری رو به طور مداوم انجام بدیم، خیلی بهتره یک عادت حول اون ایجاد کنیم و یا اینکه اون رو به روتینهای روزانهمون اضافه کنیم تا به مرور از فشار به یادسپاریش خلاص بشیم.
طراحی سیستم برونسپاری
همهی مواردی که بهشون اشاره شد نمونهی برونسپاری فرایند یادسپاری به ابزارهای بیرونی بودن. اما هر کاری رو هم نمیشه با همین چندتا ابزار ساده برونسپاری کرد.
از یه جایی به بعد باید دنبال ابزارهای جدید بگردیم و یا از ترکیب ابزارهای موجود، سیستمی برای به یادسپاری ایجاد کنیم.
مثلا، در یکی از درسهای متمم میخونیم که برای بهبود کیفیت مطالعه بهتره که زیر کلمات همایند خط بکشیم تا چشممون به دیدن اونها عادت کنه و در دفعات بعدی اونها رو به عنوان یک مجموعه پیوسته ببینه.
شاید در لحظهی خوندن این درس با خودمون قرار بزاریم که از این به بعد این کار رو انجام بدیم. این کار مستلزم اینه که به طور مستمر برنامهای برای یادآوری انجام این کار داشته باشیم.
حداقل در مورد خودم به عینه دیدم که کارهایی از این دست به شدت مستعد فراموش شدن و انجام ندادن هستند. همیشه دغدغههای مهمتری هستند که اجازه به خاطر سپردن این کارها رو نمیدن.
در کامنت زیر همون درس به افزونه Highlight This اشاره کردم. (برای کروم–برای فایرفاکس)
این افزونه به جای خط کشیدن، هایلایت میکنه که کارکرد مشابهی مثل خط کشیدنه. اما کارکرد اصلی این ابزار چیزی بیشتر از هایلات کردنه.
در هر متن جدید در فضای وب اگه کلمات هایلات شدهی من وجود داشته باشند، این افزونه به صورت خودکار اونها رو هایلات میکنه و با هر بار دیدن این نشونهها، یادم میاد که به کلمات همایند بیشتر توجه کنم. در واقع کارکرد اصلی این ابزار، ایجاد سیستمی برای یادآوریه مستمره و از نظر من هایلات کردن کارکرد ثانویهاشه.
افزونهی Word Discoverer هم که ازش برای یادگیری پرتکرارترین کلمات انگلیسی استفاده میکنم، کارکرد مشابهی داره.
هر بار که یک کلمهی هایلات شده رو میبینم، یاد قرارم با خودم میافتم.
از خیلی وقت پیش تصمیم گرفتم تا هر روز یکی دو لغت جدید یاد بگیرم. اما معمولا این قرار بیشتر از چند روز دووم نمیاورد و فراموشش میکردم. به لطف یادآوری مستمر این افزونه، چند ماهی میشه که به طور مستمر این کار رو ادامه میدم.
ممکنه شما علاقهای به خط کشیدن زیر همایندها و یادگیری لغات انگلیسی نداشته باشید. اما اگه کاری دارید که به یادآوری مستمر نیاز داره، لازمه فکری براش بکنید و در صورت نیاز یک سیستم یادآوری ایجاد کنید.
چرا به یادسپاری ذهنی رو یک درد میدونم؟
ذخیره یک فایل در کامپیوتر، با اجرای اون فایل فرق داره.
هر فایل ذخیره شده در حافظه سیستم ما فقط زمانی اجرا میشه که ما دستور اجرا رو به صورت آگاهانه صادر کرده باشیم.
ذهن و حافظه ما هم مکانیزم مشابهی دارند.
ذخیره کردن اطلاعات در حافظه و فراخوانی این اطلاعات دو کار کاملا متفاوتاند.
تا زمانی که به صورت آگاهانه دستور یادآوری چیزی رو صادر نکنیم، اطلاعات مربوط به اون فراخوانی نمیشن و نباید انتظار یادآوری اونها رو داشته باشیم.
اما وقتی پای به یادسپاری ذهنی میرسه، کاملا بر خلاف این واقعیت عمل میکنیم.
وقتی از ذهنمون میخواهیم چیزی مثل یک تماس یا انجام یک کار مشخص در آینده رو به یادمون بیاره، یعنی انتظار داریم ذهنمون فرایند یادآوری و فراخوانی اطلاعات ذخیره شده رو به صورت اتوماتیک انجام بده.
فکر میکنیم صرفا با صدور دستور یادم بمونه، یادمون میمونه و ذهنمون در زمان مشخص خودبهخود اقدام به یادآوری میکنه. در حالی که این انتظار تماما بر خلاف اصول عملکرد ذهنه.
وقتی این واقعیت رو بپذیریم، میتونیم به یاد سپاری را با دید واقعبینانهتری مورد بررسی قرار بدیم.
به یادسپاری ذهنی یعنی اینکه ما از هیچ ابزاری (مثل ابزارها و سیستمهای مورد اشاره در بالا) برای یادآوری یک فعالیت استفاده نکنیم و این کار رو تماما با اتکا به ذهنمون انجام بدیم.
وقتی چنین سیستمی نباشه و بدونیم که قابلیت یادآوری اتوماتیک چیزی بیشتر از یک رویا نیست، تنها راه اینه که از الان تا زمان سررسید اون اتفاق در ذهنمون تکرارش کنیم. همچنین باید حواسمون باشه که مبادا توجهمون به چیزه دیگهای جلب بشه و فراموشش کنیم.
این یعنی در تمام طول این مدت اجازه نداریم توجه آگاهانهمون رو صرف چیز دیگهای جز به یادسپاری کنیم. توجهی که میتونست به شکل بهتر و کاراتری هزینه بشه.
[مطلب مرتبط: حکم بر فراموشی است]
اگه ذهن رو مثل یک مترو در نظر بگیریم که در زمان تمرکز ظرفیت جابهجایی صدها هزار مسافر در روز رو داره، سپردن مسئولیت یادآوری به ذهن مثل استفاده از مترو به عنوان وسیلهی حملونقل شخصی و تکسرنشینه.
از طرفی حفظ توجه طولانی روی یک موضوع کار آسونی هست. هر آن احتمال داره که دچار فراموشی بشیم و نتونیم مسئولیت به یادسپاری رو به درستی انجام بدیم.
در واقع به یادسپاری ذهنی نه تنها باعث اتلاف انبوهی از منابع توجه ما میشه، توانایی انجام با کیفیت این کار رو هم نداره و به هیچ وجه گزینهی مناسبی برای سپردن این وظیفه نیست.
امیدوارم با شنیدن این حرفها کمی به من حق بدید که از به یادسپاری ذهنی فعالیتها بیزار باشم و خودتون هم تا میتونید از ابزارهای جایگزین برای به یادسپاری استفاده کنید.
اگر شما هم روش خاصی برای برونسپاری یا اجتناب از فعالیتهای به یادسپاری دارید، خوشحال میشم تجربیاتتون رو در اینجا به اشتراک بگذارید.
دیدگاهها
بسیار واضح بود توضیحاتتون
و راهکار هایی که ارائه کردید مثمر ثمر
ممنون از اینکه انقدر عمیق موضوع رو شرح دادید با اینکه شاید قبل از دونستنش به مشکل میخوردیم ولی نمیدونستیم ریشه ی این فراموشی و مشکل از کجاست که با خوندن این مطلب ریشه یابی و رفع این موضوع کوچیک ولی دردسر ساز حل میشه البته با راهکارهای شما و استفاده از حافظه ی کمکی 😇
نویسنده
خیلی ممنون از شما
بله همونطور که شما هم اشاره کردید، بیتوجهی به این نکته به ظاهر ساده، میتونه دردسرهای زیادی برامون ایجاد کنه.
هم ذهن خودمون رو به شدت درگیر میشه و اجازه تمرکز عمیق رو از ما میگیره
و هم ممکنه به روابطمون آسیب بزنه.
به نظرم هر چقدر بتونیم بار ذهنی بهخاطرسپاری رو کم کنیم، میتونیم اشلوغی و تشویش ذهنمون رو کاهش بدیم.
صد البته که این فقط یکی از صدها چیزیه که ممکنه منابع ذهنمون رو تحلیل ببره. اما چاره ای نیست جز این که از همین قدمهای کوچیک برای بهبود وضعیت استفاده کنیم