وقتی بیش از یک فکر در ذهنمان جاریست

وقتی بیش از یک فکر در ذهنمان جاریست

حتی اگر تابه حال به تعریف تفکر فکر نکرده باشیم، عمل فکر کردن را خوب می‌شناسیم.

شاید بتوان در تعریفی کلی و غیردقیق، فکر کردن را مجموعه فرایندهای دریافت و تحلیل اطلاعات توسط ذهن در نظر گرفت.

اگر در هر لحظه فقط یک بسته اطلاعاتی وارد ذهن ما شود، فکر کردن را معادل پردازش و تحلیل همین تک بسته در نظر خواهیم گرفت.

ولی ذهن ما در هر لحظه حجم بالایی از اطلاعات را دریافت می‌کند و لازم است تا این فرایند برای هر یک از آنها تکرار شود.

اگر هر بار تکرار این فرایند را به عنوان یک خرده فکر در نظر بگیریم، آنچه ما به عنوان فکر کردن می‌شناسیم مجموعه همه این خرده افکار خواهد شد.

 یعنی در هر لحظه مجموعه‌ای از خرده افکار در ذهن ما جریان دارد. 

آنچه که ذهن را قادر به تحلیل همزمان همه این اطلاعات می‌کند، قابلیت پردازش موازی اطلاعات است.

مطلب مرتبط: [ذهن سیستمی با قابلیت پردازش موازی]

کلیدواژه خرده افکار، به ما اجازه می‌دهد تا فکر کردن را از منظر متفاوتی مورد توجه قرار دهیم:

■ در مطلب قبل (+) دیدیم که مسئولیت پردازش موازی، بر عهده ذهن ناخودآگاه است.
این یعنی بخش زیادی از فرایند فکر کردن ما به وسیله ذهن ناخودآگاه و به صورت ناآگاهانه کنترل می‌شود. به نظر می‌رسد یکی از ارکان پادشاهی ذهن ناخودآگاه، در همین قابلیتش نهفته باشد.

■ در مقابل ذهن خودآگاه یا همان سیستم دو، نقش چشمِ ذهن را ایفا می‌کند.
همانطور که ما قادر نیستیم در یک لحظه به دو جهت توجه کنیم، ذهن خودآگاه ما هم در هر لحظه تنها می‌تواند به یکی از این خرده افکار توجه کند. چیزی که آن را به عنوان جریان اصلی فکر می‌شناسیم.
در پاسخ به سوال “به چه چیزی فکر می‌کنی” هم، جزئیات این جریان و خرده فکری که مورد توجه ذهن خودآگاه قرار گرفته است را بازگو خواهیم کرد.

■ وقتی نگاهمان را از جایی برمی‌گردانیم، اتفاقات در آنجا متوقف نمی‌شوند.
وقتی هم که ذهن خودآگاه توجه‌اش را از سمتی برمی‌گرداند، به معنی توقف اتفاقات در آنجا نیست و خرده فکرها همچنان در ذهن ما جریان دارند.

■ در هر لحظه در ذهن ما بیش از یک فکر جریان دارد ولی تنها یکی از آنها فرصت تبدیل شدن به جریان و فکر اصلی را داراست.

■ به کمک ذهن خودآگاه قادر هستیم الگوی تحلیل و پردازش خرده جریان اصلی فکر را تغییر دهیم و این کار را به شکل آگاهانه‌ای کنترل کنیم.

■ مفهوم خرده افکار، به درک عباراتی مثل “ذهن شلوغ” یا”ذهن مشوش” یا شنیدن جملاتی مثل”نمی دونم به چی فکر می کنیم” یا ” نمی دونم تو ذهنم چه خبره” کمک می‌کند.

در مطالب بعدی به شکل مفصل‌تر به اثرات این خرده افکار خواهیم پرداخت.

پینوشت: مدت‌ها بود که این فرضیه را در ذهنم داشتم. احساس می‌کردم که در هر لحظه، بیش از یک فکر در ذهنم جریان دارد و صدای بیش از یک فکر را می‌شنوم.
این فرضیه زمانی تقویت شد که برای تقویت مهارت مدیریت توجه در حال شمارش معکوس بودم. در حین انجام این کار، صداهای مغشوش ذهنم را با وضوح بیشتری ‌می‌شنیدم. همان زمان این تجربه را در زیر مطلب مرتبط با آن مطرح کردم. (لینک کامنت)

خوشحالم که امروز پاسخ مناسبی برای آن فرضیه دارم. اگرچه آنچه عنوان شد، مانند بسیاری از نوشته‌هایم، برخواسته از باورهای شخصی من است و هیچ سندی در تایید یا حمایت از آن ندارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *