یکی از حسرتهای زندگیم اینه که از نونوایی نون تازه بخرم و تا رسیدن به خونه به هیچ قسمتی از اون ناخنک نزده باشم.
کسایی که نون تازه رو بدون کوچکترین خوردگی و در صحت و سلامت کامل از نونوایی به خونه میرسونن جزو قهرمانهای زندگی من به حساب میان. 😉
واقعا نمیشه از لذتی که در نون تازه هست، به سادگی گذشت. (و البته من هم ثابت کردم که از این لذت نمیگذرم.)
همین نونِ تازهی خوشمزه و وسوسهانگیز، کافیه چند ساعت یا چند روز از خریدش بگذره. این بار هم یه قهرمان لازمه که خودش رو به خوردن چنین نونی راضی کنه.
منابع هم مثل نون، عمر مفیدی دارند.
اگه به موقع ازشون استفاده نشه، بیات میشن.
بعضیا زودتر و بعضیا هم دیرتر.
البته همه اونها یه جور بیات نمیشن.
بعضی از منابع مثل مواد غذایی، تاریخ انقضا دارند. از یه جایی به بعد، کاراییشون رو از دست میدن.
معمولا یاد گرفتیم که چطور با این جنس بیات شدن هم کنار بیایم.
به اندازه خریدن، خریدن موادی که عمر طولانی دارند و یا فریز کردن، از جمله راهکارهای کنار اومدن با این منابعه.
مشکل اصلی منابعی هستند که در عین سالم و سرحال بودن، ارزششون پایین میاد.
دانش و مهارت، از این جنس منابع هستند.
مهارتی مثل ساخت شمشیر رو در نظر بگیرید. احتمالا در گذشته، مهارت شمشیرسازی یکی از مهارتهای پردرآمد به حساب میومده.
اگه فردی با این مهارت همچنان زنده باشه، باز هم میتونه برای ما شمشیرهای نابی درست کنه. مهارت به عنوان یک منبع از بین نرفته. ولی با اومدن سلاحهای گرم، عملا این مهارت ارزش خودش رو از دست داده و کسی طالب اون نیست.
از مثالهای تاریخ گذشته که بگذریم، نمونههای زیادی از بیات شدن منابع رو میتونیم ببینیم. کم نیستند حرفههایی که درست مثل شمشیرسازی قراره در سالهای آینده بیات بشن و جای خودشون رو به حرفههای جدید بدن.
در سالهای اخیر، نمونههای متعددی از تجمعهای اصناف رو شاهد بودیم که از روند بیات شدن شغلشون گله داشتند و از دولت تقاضا داشتن تا جلوی این اتفاق رو بگیره.
کسی نبود به این دوستان یادآوری کنه که تجمع چارهی کار نیست. راهش اینه که با واقعیت بیات شدن منابع، مهارت، دانش، شغل، حرفه و هر منبعی که در اطرافمون هست، کنار بیایم و قبولش کنیم.
بحث سادهای به نظر میرسه. ولی به نظر من خیلی مهمه و کمتر مورد توجه قرار میگیره.
حتی اگه اعتراف کنم که بیتوجهی به همین بحث ساده، باعث شده که حجم بالایی از منابعی که با زحمت و هزینه فراوان جمع کرده بودم، بیات بشن، احتمالا باز هم جدیش نمیگیرید.
یادمه یه بار یکی از دوستای نزدیکم ازم پرسید که این روزها چیکار میکنی
بهش گفتم که دارم کولهام رو پر میکنم. سعی میکنم با جمع کردن منابع، خودم رو برای رویارویی با ناملایمات زندگی قویتر کنم.
اون زمان باور داشتم که هر قدر که منابع بیشتری جمع کنم، احتمال موفقیت من بیشتر میشه. به خاطر همین هم اصلا ایرادی به پرکردن کوله نمیدیدم. حتی ایرادی نمیدیدم که دو یا چند سال از زندگیم رو صرف جمع کردن منابع کنم و بعد از اینکه این کوله پر شد، سرِ صبر از همه اونها استفاده کنم.
بخش زیادی از سالهای گذشته عمرم، صرف همین کوله پُرکردن شده.
چند سال برای کنکور، چند سال برای گرفتن مدرک معظم لیسانس و عمری هم برای جمعآوری منابعی از جنس دانش و مهارت. دانش و مهارتی که هیچ ایدهای برای استفاده از اونها در آینده نزدیک، میان مدت و حتی دور نداشتم.
به نفرین جمعآوری منابع به اصطلاح خوب دچار شده بودم. فقط باور داشتم که هر چه سهم بیشتری از این منابع داشته باشم، بهتره.
شده بودم مثل کسی که فقط وِرد نزول بارون رو یاد گرفته بود ولی وردی برای قطعش نداشت. در اصل نیازی به این ورد نمیدید و هیچ وقت هم به دنبالش نرفته بود.
امروز که به گذشته نگاه میکنم، حجم خسارتهای حاصل از کمتوجهی به این مفهوم ساده رو به حدی زیاد میبینم که باید اون رو در ردیف شکستهای بزرگ زندگیم قرار بدم.
ما به منابع نیاز داریم. منطقیه که بخشی از زمان و انرژیمون رو صرف جمعآوری منابع کنیم. ولی در کنار این باید بدونیم که چه زمانی لازمه دست از این کار بکشیم و از منابعی که جمع کردیم استفاده کنیم. باید باور داشته باشیم که منابع بیات میشن.
باید بتونیم بین جمع کردن منابع و استفاده از اون منابع تعادلی برقرار کنیم.
بله، بحث ساده است.
چیزی که ساده نیست دیدن مصداقهای بیات شدنه منابعه. سخت اینه که این مفهوم رو باور کنیم و بر اساس این باور دست به اقدام بزنیم.
فهمیدن این که نون تازه بعد از یه مدت بیات میشه، کار سختی نیست. این تجربه انقدر در زندگی ما تکرار شده که ندیدن و نفهمیدن اون کار سختتریه.
در مورد هر منبع دیگهای هم، بعد از اینکه چندبار هزینه بیات شدن اونها رو بپردازیم، کمکم به فکر چاره میافتیم.
مساله اینجاست که بتونیم جلوی وارد اومدن این هزینهها رو بگیریم. باید به این باور برسیم که این هزینهها میتونند کمرشکن باشند.
قرار نیست در زندگی پامونو رو پوست هر میوهای بگذاریم و بعد از اینکه زمین خوردیم، یاد بگیریم که پوست سایر میوها هم میتونند ما رو زمین بزنند و این ویژگی صرفا مختص پوست موز نیست.
میشه تجربه کرد، ولی اولا باید هم منتظر درد این تجربهها باشیم و هم اینکه بدونیم که همیشه هم بعد از هر زمین خوردنی نمیشه بلند شد. شاید یکی از همین زمین خوردنها، زمینگیرمون کنه.
از طرفی باور من اینه که فکر کردن به زمان نیاز داره. به تمرکز و خیلی چیزای دیگه نیاز داره. نمیشه همه بار هزینه فکر کردن رو به زمان رویارویی با این چالشها موکول کنیم.
اون لحظه که برای اولین بار قصد پا گذاشتن رو پوست پرتقال داریم، بهترین زمان برای فکر کردن به این موضوع نیست. باید از قبل بهش فکر کرده باشیم و تصمیممون درباره رفتن یا نرفتن روی پوستهای پرتقال، خیار و نارنگی زندگیمون مشخص باشه.
همیشه هم مساله درباره بیتوجهی به این موضوع نیست.
خیلی وقتها ما برآورد نادرستی از زمان و احتمال بیات شدن منابع داریم و حتی ممکنه متوجه بیات بودن بعضی از منابعی که به دنبالشون هستیم نباشم. بعید هم نیست که بعضی از منابع رو به اشتباه بیاتناپذیر در نظر بگیریم.
من قبلا فکر میکردم که علایق هرکس، چیزیه که خیلی سخت تغییر میکنه.
در حالی که وقتی علایق امسالم با علایق سال گذشتهام رو مقایسه میکنم، میبینم که امسال علایق جدیدی پیدا کردم.
کاری که سال گذشته من رو به شوق میآورد، امسال برام اهمیتی نداره.
یک عمر دنبال این بودم که علایقم رو پیدا کنم. یک عمر هم نتونستم جواب درستی به این سوال پیدا کنم. چرا که سرعت تغییر علایقم از سرعت پاسخ دادن من به این سوال، بیشتر بود. هنوز درباره یک جواب مطمئن نشده بودم که جواب اعتبار خودش رو از دست میداد و بیات میشد.
انگیزههای ما هم از این قانون مستثنی نیستند
انگیزههای درونی ما به عنوان اصلیترین سوخت حرکت ما، مستعد تغییراند.
انگیزهای که امروز مورد استفاده قرار نمیگیره، هیچ اعتباری به دوامش در ماهها و سالهای بعد نیست.
درست مثل سهمیه سوخت خودروهای ما، اگر از انگیزههایی که برای حرکت داریم در زمان اعتبار اونها استفاده نکنیم، میسوزن. به همین سادگی.
امروز بنزین سهمیهای رو ۱۵۰۰ تومنی میزنیم و سوخت آزاد رو با ۳۰۰۰ تومن. اگر انگیزههای درونی رو مصداق همون بنزین سهمیهای ۱۵۰۰ تومنی در نظر بگیریم، نباید فراموش کنیم که انگیزههای آزاد هر لیترشون چند میلیون قیمت داره.
هیچ منبعی رو نمیشناسم که بیاتناپذیر باشه. تفاوت منابع صرفا در اینه که کی و چطور دچار این عارضه میشن.
هر چی سرعت نوشدن و تغییر و تحولات بیشتر میشه، منابع با سرعت بالاتری به سمت بیات شدن میرن.
در این دوران هم که اصلیترین ویژگی اون سرعت بالای تغییراته، لازمه که بیشتر از قبل این واقعیت رو جدی بگیریم.
منبع عکس: (+)