اجازه دهید از شما کمک بخواهند

کمک کردن به دیگران، یکی از حس های زیبای زندگی است.
شاید بخش اعظمی از معنای زندگی در کمک کردن خلاصه شود.
خیلی از ما از هر فرصتی برای کمک به دیگران استفاده می‌کنیم تا از حس زیبای آن لبریز شویم.

 

ولی آیا کمک کردن در هر شرایطی و به هر کسی درست است؟
آیا همیشه از کمک های ما استقبال می شود و 

حس خوبی در دیگران ایجاد می کند؟
آیا ممکن است فردی از کمک دیگری ناراحت شود؟

 

 

آنچه در ادامه می نویسم، نظر شخصی من درباره این سوالات است:

فکر می کنم برای پاسخ به این سوالات، بهتر است به وضعیتی که فرد در زمان کمک گرفتن پیدا می کند، توجه کنیم:
کمک‌ها را بر اساس توانمندی ما در انجام آنها، به دو دسته کلی تقسیم می کنم:

 دسته اول کارهایی هستند که به طور عمومی در انجام آن توانمندیم و دانش یا مهارت لازم برای انجام آن را داریم ولی بسته به شرایطی که پیش آمده، از دیگران درخواست کمک می کنیم.

مثلا از دوست خود می خواهیم تا برای ما یک لیوان آب بیاورد. 

دسته دوم کارهایی هستند که در انجام آنها و یا انجام با کیفیت آن، توانمند نیستم و از آگاهی لازم برای انجام آن کار بی بهره ایم. 

کمک خواستن درباره این کارها، یک پیام ضمنی و پنهان را به همراه دارد.

من در این کار ناتوانم( ناآگاهم) و تو در این کار از من توانمندتری. از تو می خواهم که به من کمک کنی

اعتراف به ناتوانی، برای خیلی از ما ساده نیست و ما را در برابر دیگران آسیب پذیرتر می کند.

اعتراف به ناتوانی، مثل نشان دادن نقاط ضعف خودمان به دیگران است و این احتمال وجود دارد از این ضعف، برای ضربه زدن به ما استفاده شود.

 

حال شرایطی را فرض کنید که شما در پیشنهاد کمک کردن، پیش قدم می شوید.

این پیشنهاد در دل خود همان پیام ها را دارد ولی این بار گوینده و آوردنده این پیام ها شما هستید:

تو ناتوانی و من از تو توانمندترم.

می خواهم به تو کمک کنم تا از پس این ضعف بر بیایی

طرف مقابل چه احساسی در زمان دریافت این پیام از خود نشان می دهد؟

همه می دانیم که هیچ کس در همه زمینه ها توانمند نیست. ولی قبول کردن این واقعیت بدیهی، برای همه به سادگی گفتن آن نیست.

کسی که عزت نفس بالایی دارد، به ناتوانی خود در موضوعات مختلف اشراف دارد و این ناتوانی را ایرادی برای خود نمی بیند. چنین فردی، پیشنهاد کمک از جانب دیگران را بسیار خیرخواهانه تعبیر می کند و از اینکه در این کار پیش قدم شده اید، از شما تشکر می کند.

در مقابل برای کسی که قبول این واقعیت برای او چندان ساده نیست، کمک خواستن، با درد همراه است.

کسی که کمک گرفتن را از جنس درد و اعتراف به ناتوانی می داند ، این اقدام شما را مصداقی از یک توهین غیرمستقیم به خود تلقی می کند و حتی احتمال پرخاش از جانب او هم وجود دارد.
این فرد معمولا زمانی از دیگران کمک می خواهد که به مرحله ای برسد که پذیرشِ دردِ درخواستِ کمک، از درد ناتوانی در انجام کار، قابل تحمل تر باشد.

این دو حالت را می توان دو سر طیف واکنش در برابر پیشنهاد کمک کردن، در نظر گرفت.
افراد مختلف در زمینه های مختلف، هر کدام در جایی از این طیف قرار می گیرند.

در نتیجه، در مواردی که کمک ما با القا حس ناتوانی به طرف مقابل همراه است، بهتر است کمی محطاط تر عمل کنیم.

شاید بهتر باشد در مواردی که چنین احتمالی بیشتر است، اجازه دهید از شما کمک بخواهند و  در کمک کردن پیش قدم نشوید

 

ته نوشت: طی روزهای آتی، در مطلب دیگری چند پیشنهاد برای مواجه با این شرایط  و کاهش احتمال چنین برداشتی از کمک‌هایمان را مطرح خواهم کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *