استراتژی اقیانوس آبی نام کتابی است که توسط پروفسور دبلیو چان کیم (W. Chan Kim) و خانم رنه مابورنیا (Renee Maubourgne) در سال ۲۰۰۵ منتشر شد.
[لینک کتاب در سایت آمازون: Blue Ocean Strategy]
این کتاب، یکی از ویژگیهای اصلی محیط کسب و کار را به چالش میکشد: رقابت
مفهوم رقابت به حدی با تار و پود بازار گره خورده که بسیاری از بزرگان استراتژی در دنیا مثل مایکل پورتر، بر روی تدوین استراتژیهای موفق در بازارهای رقابتی تمرکز کردهاند.
عبارات و واژگانی مثل مزیت رقابتی، تحلیل و شناسایی رقبا در کنار بسیاری از کتابهایی که با تمرکز بر مفهوم رقابت در بازار نوشته شده اند، همگی از پذیرفته شدن رقابت در معادلات کسب و کار حکایت دارند.
با این حال، در جایی که همه به دنبال تقویت توان خود در عرصه رقابت هستند، استراتژی اقیانوس آبی برای موفقیت در کسب و کار، پیشنهاد دیگری دارد.
این کتاب پیشنهاد می کند که:
احتمالا در نگاه اول، این توصیه شبیه بسیاری از توصیههای خوبی به نظر خواهد رسید که قرار نیست عملی شود.
این کتاب پا را فراتر از توصیه گذاشته و راهنمای کاملی برای این توصیه هم در اختیار خواننده قرار میدهد.
در کتاب استراتژی اقیانوس آبی برای توصیف این مفهوم، از استعاره اقیانوس استفاده شده است.
اگر کل بازار را مثل یک اقیانوس در نظر بگیریم، بخشی از این اقیانوس را کسب و کارها و صنایع فعلی تشکیل میدهند که رقابتی شدیدی با هم دارند. هر قدر این رقابت شدیدتر باشد، رنگ اقیانوس در آن بخش قرمزتر یا خونی تر خواهد شد.
بخشی از این اقیانوس بزرگ، هنوز آلوده به خون رقابت نشده و به رنگ آبیست.
در بخش آبی این اقیانوس، حجم بالایی از تقاضای دست نخورده وجود دارد که شناسایی آن به معنی پیدا کردن فرصتی ناب برای کسب سود بالا بدون حضور رقباست.
هر قدر این بخش آبی از اقیانوس وسیعتر، عمیقتر و دورتر از دسترس رقبا باشد، به معنی ظرفیت بالای کسب سود از آن منطقه است.
پیدا کردن اقیانوس آبی، شبیه پیدا کردن جزیره آمریکا توسط کریستف کلمب است. جزیره ای بکر و سرشار از منابع دست نخورده که سود سرشاری را نصیب کاشفان اولیه خود کرد.
کسانی که برای اولین بار قدم در بخش آبی اقیانوس بگذارند، پاداش بزرگی نصیبشان خواهد شد.
چرا همه به دنبال رقابت هستند؟
همه از هزینههای رقابت آگاهند.
هیچ کس از راه افتادن اتفاقاتی مثل جنگِ قیمت در یک بازار خوشحال نمیشود. در جنگ رقابت همه ضرر میکنند، حتی کسانی که در نهایت پیروز این جنگ باشند.
همه آروزی بازاری را دارند که در کنار حاشیه سود بالا و کثرت مشتریان، رقابت کمی در آن باشد.
ولی چنین بازاری به حدی دور از دسترس به نظر میرسد که خیلیها قید پیدا کردن آن را زدهاند.
برای خیلیها این آرزو مصداق یک رویای ناممکن است.
برای آنها رقابت جزئی از واقعیت هر بازار و کسب و کاریست و هر لحظه در تلاشند تا توان رقابتی خود در این کارزار را افزایش دهند.
پیتر ثیل، انحصار و استراتژی اقیانوس آبی
پیتر ثیل در کتاب صفر تا یک (Zero to one) به مفهوم مشابهی اشاره دارد.
پیتر ثیل در این کتاب توصیه میکند تا از رقابت فاصله بگیریم.
راهکار پیتر ثیل برای فاصله گرفتن از رقابت، انحصار است.
یگی از بزرگترین نمونههای موفق از انحصار که کماکان پابرجاست، انحصار گوگل در بازار موتورهای جستجو است. گوگل سهم اعظمی از این بازار را در اختیار دارد و هر روز سود سرشاری از این انحصار کسب میکند.
نمونه دیگری از انحصار، انحصاریست که قانون در اختیار صاحبان حق اختراع قرار داده است.
احتمالا دعواهای حقوقی چند صد میلیون دلاری اپل و سامسونگ درباره نقض حقوق patentها یا همان حق اختراعشان را شنیده باشید.
وقتی انحصار یک محصول یا بازار در اختیار شما باشد، لازم نیست قیمت خود را از ترس رقبا پایین بیاورید و حاشیه سودتان را نابود کنید.
همه آرزو دارند تا به نحوی به یکی از این موقعیتهای انحصاری بازار دست یابند تا از نعمات فراوان آن بهرهمند شوند.
اگر قرار باشد متضادی برای یک بازار رقابتی بیابیم، واژه ای بهتر از بازار انحصاری این تضاد را نمایان نخواهد کرد.
ایدهآل ترین بازار برای هر کسب و کاری، یک بازار انحصاریست.
استراتژی اقیانوس آبی، بیان دیگری از مفهوم انحصار است.
بخشهای آبی اقیانوس به فرصتهای ایجاد کسب و کارهای انحصاری اشاره دارند و بخشهای خونی و قرمز اقیانوس هم، نمادی از بازارهای رقابتی اند.
استراتژی اقیانوس آبی جعبه ابزار مجهزی برای شناسایی و استفاده از بخشهای آبی اقیانوس و فرصت ایجاد بازارهای انحصاری در اختیار خوانندگان خود قرار داده است.
استراتژی اقیانوس آبی ادامه دارد
پس از موفقیت فوق العاده این کتاب، کتاب دیگری تحت عنوان Blue Ocean Shift در سال ۲۰۱۷ منتشر شد که در این کتاب مجددا به توصیف استراتژی اقیانوس آبی با استفاده از مثالهای متنوعتر و جدیدتر پرداخته شده است.
استروالدر هم در کتاب خود با نام خلق مدل کسب و کار، استراتژی اقیانوس آبی را به عنوان یکی از ابزارهای خلق و نوآوری در مدلهای کسب و کار معرفی میکند و یک فصل این کتاب را به این استراتژی اختصاص داده است.