«خیلی با استعداده»
تفسیر من: خیلی کاربلده. از هر انگشتش یه هنر میباره.
«آدم مستعدیه»
تفسیر من: خیلی باهوشه
«استعداد»
تفسیر من: قدرت، توانمندی، پشتکار، هوش و هر صفت خوب دیگهای که بویی از توانمندی و قدرت بده
تا همین چند سال پیش استعداد در ذهن من اینطوری تعریف میشد.
هرکسی که قویتر و بهتر بود، به نظر بااستعدادتر هم میومد. همهی ترکیبات و همخانوادههای استعداد رو به توانمندی ترجمه میکردم و درنهایت به یک نتیجه میرسیدم: باید خودت رو قوی کنی.
هیچ وقت احساس نکردم که در تفسیر مفهوم استعداد اشتباه میکنم. نکته جالبتر اینکه این اشتباه همهگیر بود و هیچوقت تذکری در این باره نگرفتم.
خیلی دیر به مفهوم واقعی استعداد پی بردم و خیلی دیرتر این مفهوم رو جدی گرفتم.
احساس میکنم امروز تصویر شفافتری از استعداد در ذهنم شکل گرفته. تعریفی که در عین شخصی و غیرمستدل بودن، خیلی به کارم اومده. به همین خاطر قصد دارم تا تعریف خودم از استعداد رو در اینجا به اشتراک بگذارم.
استعداد چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
از نظر من، هر استعدادی این سه ویژگی رو به صورت همزمان داره:
۱- یکی از ویژگیهای ذاتی یک فرده.
۲- کمیابه.
۳- نقش یک ابزار رو داره.
ویژگی ذاتی
استعداد یک ویژگی ذاتیه. چیزیه که باهاش به دنیا میایم و همیشه همراهمونه.
با این تعریف، ویژگیهای اکتسابی و هر چیزی که بعدا بهش میرسیم، استعداد نیست.
کمیابی
مشخصه دوم استعداد، خاص و نادر بودنشه.
بدون تحقق این مشخصه، نمیشه یک ویژگی رو استعداد بدونیم. پس همهی ویژگیهای فراگیر بین آدمها از دسته استعدادها خارج میشن.
مثلا نمیتونیم داشتن دست و پا رو به عنوان یک استعداد در نظر بگیریم.
ابزار
آخرین مشخصه استعداد اینه که مثل یک ابزار عمل میکنه.
ابزارها به ما کمک میکنند تا کارها رو سادهتر انجام بدیم.
مثلا اگه قرار باشه یک پیچ رو باز کنیم، پیچگوشتی این کار رو برای ما آسونتر میکنه.
استعداد هم مثل این پیچ گوشتی، یک ابزاره. وجودش حل تعدادی از مسائل(پیچها) رو راحتتر میکنه.
وقتی این سه ویژگی به طور همزمان برقرار باشند، با یک استعداد طرفیم. سه ویژگیای که اضلاع مثلث استعداد رو تشکیل میدن و با نبود هر یک از اونها، مثلث استعداد ناقص میمونه.
چند مثال از استعداد
با این تعریف میتونیم سراغ چندتا از این ویژگیها بریم و بررسیشون کنیم.
قد بالای دو متر برای یک بازیکن بسکتبال، یک استعداده. چون:
یک ویژگی ذاتیه
کمیابه. عده خیلی کمی هستند که این ویژگی رو داشته باشند.
و به کمک این ویژگی میتونه بازی بسکتبال رو راحتتر از دیگران انجام بده.
یا کسی رو در نظر بگیرید که به طور ذاتی، زبانهای جدید رو راحتتر از بقیه یاد میگیره. این ویژگی به خاطر ذاتی و کمیاب بودنش و همچنین مزیتی که در یادگیری زبان ایجاد میکنه، یک استعداد به حساب میاد. (چیزی که به عنوان استعداد سیلوگرام شناخته میشه)
در واقع هر ویژگی ذاتی و کمیاب ما میتونه یک استعداد باشه، به شرطی که بتونیم بستری برای استفاده از اون پیدا کنیم.
(اینم از استعداد نقاشی من 😀 )
چطور استعداد خود را کشف کنیم؟
مشخصههای استعداد، راه شناسایی و کشف اونها رو به ما نشون میدن.
استعداد یک ویژگی ذاتیه. پس استعداد کشف نشده، یکی از ویژگیهای ذاتی و نادر ماست که از وجود یا کمیابیش بیاطلاعیم.
پس میتونیم سوال “چطور استعدادها رو کشف کنیم؟” رو با سوال “چطور به ویژگیهای ذاتی و کمیاب خودمون پی ببریم؟” عوض کنیم.
میتونیم از راهکارهای زیر برای پاسخ به این سوال استفاده کنیم:
خودشناسی
قدم اول اینه که توجه بیشتری به ویژگیهای ذاتیمون داشته باشیم.
ببینیم کدوم یکی از اونها خاصتر و نادرتر به نظر میاد و افراد کمی از این ویژگی برخوردارن. اگه مشخصه ابزاری اونها هم برای ما محرز بشه، یک استعداد رو شناسایی کردیم.
برای این کار میتونیم با مرور گذشته، به دنبال نشانههایی از این ویژگیها بگردیم.
یا اینکه با داشتن این سوال در ذهن، رفتارهای حال و آیندهمون رو با دقت بیشتری مورد بررسی قرار بدیم.
تجربه های جدید
بخشی از ویژگیهای ما برای خود ما ناشناخته هستند.
ممکنه صاحب ویژگی نادری باشیم که به ما در تبدیل شدن به یک آهنگساز کمک زیادی کنه. ولی تا به حال در موقعیتی نبودیم که فرصتی برای بروزش پیش بیاد.
به خاطر همین هم یکی از ترکیبات متداول در زمینه استعدادیابی، کشف استعدادهاست.
برای شناسایی این ویژگیها باید کاری کنیم که خودشون رو نشون بدن.
وقتی هر روز در حال انجام کارهای تکراری باشیم، هر بار از ابزارهای تکراری استفاده میکنیم.
قرار گرفتن در موقعیتهای جدید، فرصتی برای بروز ویژگیهای ناشناختهی درونمون ایجاد میکنه.
هر چقدر تنوع این فعالیتها و موقعیتها بیشتر باشه، بخشهای جدیدی از وجود ما فعال میشه و ممکنه به کشفهای تازهای درباره استعدادهامون برسیم.
کمک گرفتن از دیگران
برای شناسایی استعدادها، میتونیم از دیگران هم کمک بگیریم.
ممکنه اونها ویژگیای در ما بینند که خودمون از دیدن و یا درک کمیابیش عاجزیم.
اساتید هر حرفه هم مرجع خوبی برای کمک گرفتن هستند. مخصوصا اونهایی که تجربه آموزش و تربیت افراد زیادی رو داشتن و میتونند مشخصه کمیابی و نادر بودن یک ویژگی رو بهتر تشخیص بدن.
آزمونهای استعدادیابی
آزمونهای استعدادیابی ویژگیهایی رو مورد سنجش قرار میدن که در عین کمیاب بودن، بین تعداد زیادی از افراد مشترکه.
حتما توجه دارید که کمیاب بودن به معنی یکتا بودن نیست.
ممکنه در دنیا ۱۰۰۰ نفر حنجره توانمندی داشته باشن. ولی وقتی جمعیت ۷ میلیاردی دنیا رو در نظر بگیریم، ۱۰۰۰ نفر مصداق کامل کمیابیه. پس این ویژگی، یک استعداده.
انجام این تستها ممکنه دریچهی تازهای به درون ما باز کنه و بخشهای از اون رو پیش چشممون بیاره.
چرا توجه به استعدادها مهم است؟
استعداها مثل یک آوانس دائمی برای ما هستند.
کسی که صدای خوبی داره، در مقایسه با کسایی که از این مزیت برخوردار نیستند، کار راحتتری برای تبدیل شدن به یک خواننده داره.
قد بلند در بازی بسکتبال، شانس موفقیت ما رو نسبت به افراد کوتاه قدتر، بیشتر میکنه.
هر استعداد، احتمال موفقیت ما رو در تعدادی از حوزهها بالا میبره و فقط در این بازیهاست که فرصت استفاده از آوانس دائمی اون استعداد رو داریم.
از طرفی، در عرصه زندگی بازیهای زیادی در جریانه. هر بازی هم برندهها و بازندههای خودشو داره.
استیوجابز و بیل گیتس و زاکربرگ، برندههای بازی تکنولوژیاند.
برد پیت و آلپاچینو، در بازی بازیگری به موفقیت رسیدن.
مسی و رونالدو هم از برندههای بازی فوتبالن.
این افراد آدمهای موفقیاند.
کسی مسی یا رونالدو رو موفقتر از راجر فدرر یا استیو جابز نمیدونه. هر کدوم از اونها در بازی خودشون برنده شدن. همهی اونها موفقاند.
پس به نظر میاد برای موفق بودن، مهم نیست درگیر چه بازی باشیم، فقط کافیه در اون بازی برنده بشیم.
در فرصت محدود زندگی، هر کدوم از ما نهایتا فرصت شرکت در یکی دو تا از این بازیها رو داریم.
شناخت استعدادها، ما رو از بازیهای آوانسدار زندگی باخبر میکنه.
اختیار با ماست که با کشف استعداها، فرصت انتخاب این بازیها رو برای خودمون مهیا کنیم.
[مطالعه بیشتر: نقش استعدادیابی در تشخیص شغل مناسب شما]استعداد به تنهایی کافی نیست.
داشتن استعداد مسیر حرکت رو برای ما هموارتر میکنه. همین.
ولی تا زمانی که وارد مسیر نشیم و حرکت نکنیم، انتظار برای رسیدن بیهوده است.
داشتن قد بلند یا صدای خوب، کار ما رو برای تبدیل شدن به یک بسکتبالیست یا خواننده راحت میکنه. اما رسیدن به این نقطه همچنان به تلاش و کوشش زیادی احتیاج داره و داشتن استعداد ما رو از این تلاشها بینیاز نمیکنه.
از کجا شروع کنم؟
اگه دنبال مطالعه بیشتر درباره استعداد هستید، پیشنهاد میکنم سری به درسهای استعدادیابی متمم بزنید.
بخش پایانی این نوشته از روزنوشتهها هم حرفهای خوبی درباره استعداد زده: عمر محدود است و فرصتها محدودتر